بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 11
سلامت و سبک زندگی/1
یکی از شب های قدر با بچه های محل به مجلس استاد محمد اکرمی رفته بودیم. یکی از بچه ها رفیقش را هم آورده بود؛ کنار من که نشسته بود دهانش بوی سیگار می داد.
با خودم فکر کردم خدا کند حاج آقا اکرمی جمله ای هم در مذمّت استعمال دخانیات بگوید.
همان اول بسم الله معلّم ما حدیثی از امام علی(علیه السلام) نقل کرد که «زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد» و سپس اینگونه شروع کرد به شرح حدیث:
«آدم احمق اول حرف می زند سپس فکر می کند چه گفته!
آدم احمق اول سیگار می کشد بعد فکر می کند چطور ترک کند!
آدم احمق...»
متأسفانه این حکایت حماقت های روزمرّه ماست:
بی محابا به بهانه راحتی و صرفه جویی در وقت، در هر مجلسی از ظروف و سفره های یک بار مصرف استفاده می کنیم و حتی برای یک جرعه آب خوردن هم احساس نیاز به لیوان یک بار مصرف می کنیم بعد فکر می کنیم راستی مجاورت این پلاستیک ها با مواد غذایی، عوارضی برای سلامتی ما ایجاد نمی کند؟ پسماند این ها بحران زیست محیطی برای ما درست نمی کند؟
و یا اینکه بی حساب و کتاب از کیسه های پلاستیکی استفاده می کنیم بعد فکر می کنیم کمپین راه بیاندازیم برای جایگزینی آن با همان پاکت های کاغذی و مقوایی قدیم!
مایکروویو را جزو لوازم اساسی منزل و آشپزخانه قرار می دهیم بعد که حسابی به استفاده از آن عادت کردیم فکر می کنیم راستی امواج آن برای سلامتی ضرر ندارد؟ چگونه باید استفاده کنیم که امواج آن برای سلامت مواد غذایی و سلامت خودمان ضرر نرساند؟
تکنولوژی تلفن همراه و پس از آن نسل اندروید را به سرعت هر چه تمام وارد می کنیم و تبلیغ می کنیم تا اینکه جزو ملحقات ضروری همه مردم از کودک و پیر و جوان و ... شود آن وقت فکر می کنیم باید فرهنگ استفاده از آن ها را به مردم آموزش دهیم و یادمان می افتد بپرسیم آیا امواج این گوشی ها، امواج آنتن های BTS، این امواج Wi-Fi و ... برای سلامتی ضرر ندارد؟ دوز مواجهه تا چه حدّی قابل قبول است؟
غذاهای صنعتی و فست فودها را رواج می دهیم بعد فکر می کنیم حالا چطور مردم را به سمت مصرف محصولات طبیعی و ارگانیک سوق بدهیم؟!
به تبلیغ تکنولوژی تراریخته(دستکاری ژنتیکی محصولات کشاورزی) می پردازیم و آن را عادی جلوه می دهیم سپس یهویی به فکر بررسی عوارض آن می افتیم و شروع می کنیم به هشدار کارشناسی دادن و بررسی تحقیقات انجام شده در سایر کشورها و در نهایت جنبش مقابله با این محصولات را برپا می کنیم!
بی محابا مجوز ساخت و ساز و انبوه سازی می دهیم سپس بحث کارشناسی راه می اندازیم که آپارتمان نشینی چه آسیب هایی دارد؟ آیا واقعاً گسترش آن- به خصوص در شهرهای کم جمعیت- ضرورت داشت؟ آیا سرانه فضای سبز و فضای بازی کودکان برای ساکنان آن رعایت می شود؟ بهتر نبود در خصوص نمای ساختمان ها یک وحدت رویه ای إعمال می کردیم تا شاهد این همه آلودگی بصری و بی ریختی در شهر نمی شدیم؟
کارخانه می سازیم بعد فکر می کنیم راستی نباید جهت وزش باد را در نظر می گرفتیم تا جهت آلودگی به سمت شهر نباشد؟ نباید از ابتدا کارخانه داران را ملزم به نصب فیلتر در دهانه دودکش هایشان می کردیم؟
خودروسازان را رها می کنیم هر تعداد و هر طور که می خواهند خودرو تولید کنند بعد فکر می کنیم راستی بهتر نیست آن ها را ملزم به نصب کنیسر برای کنترل آلودگی ناشی از بخارات بنزین کنیم؟ آیا نباید آن ها را از ابتدا ملزم به نصب ترمز ABS و Air Bag می کردیم؟
مجوز می دهیم مثل قارچ در هر کوی و برزنی باشگاه بدنسازی برپا کنند آن هم به صورت صد در صد تقلیدی و با نسخه اصل وارداتی، آن وقت فکر می کنیم با آسیب های بی شمار فرهنگی و سلامتی آن چه کنیم؟!
آیا بهتر نبود همان زورخانه های قدیم را با فرهنگ خودی و بدون نیاز به هزار جور کوفت و زهر مار پُف دهده عضلات به روز می کردیم و رواج می دادیم و فرهنگ پهلوانی را به پای فرهنگ عَفِن بدن نمایی افراطی قربانی نمی کردیم؟ فرهنگی که فربهی بدن را در خدمت إعمال شهوات نفسانی می خواهد نه وسیله ای برای سلامت نفس و تحقّق آرمان های متعالی!
بگذریم ... اگر منتظر ظهور هستیم، باید دست از حماقت هایمان برداریم و به سمت منجی حرکت کنیم.
پی نوشت:
*- نهج البلاغه، حکمت40 : «لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک